آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت چه هوایی به سرش بود که با دست تهی پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول چون خواست تنهایی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کلاس من فروشگاه اینترنتی دیجی کالا کلش اف کلنز سادات پلیمر البرز | تولید انواع شیلنگ ،نوار ,تسمه هنرهای من نرم افزار چاپ چک صنوبر دیجی فارکس دانلود سرا