آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من شاید از داشتی ,شاید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صفحه عسل طبیعی zacharypi5ji1 Posto فروشگاه آنلاین طراحی سایت ارزان|مرکز طراحی وب سایت ایفانت| ساخت سایت شرکت آلاس برزین سئو تهران دو سوته خرید کن تحویل بگیر